وقتی پای اطاعت از خدا در میان باشد، فاطمه سلاماللهعلیها مطیعترین افراد است و وقتی پای تکریم و احترام نسبت به رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله در میان باشد، باز هم فاطمه (س) پیشقدمترین افراد است.
از آن بانوی بزرگوار روایت شده که: وقتى آیهی لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً»[1] (آن چنان که یکدیگر را صدا مىزنید، پیامبر را صدا مزنید) نازل شد، هیبت رسول خدا (ص) و عظمت او مانع از آن شد که من ایشان را پدر» صدا کنم؛ بلکه آن حضرت را یا رسول الله» خطاب میکردم. ایشان در زمانى که او را با این عنوان مورد خطاب قرار مىدادم، سه مرتبه از من اعراض نمود؛ آنگاه رو به من کرد و فرمود:
اى فاطمه! این آیه دربارهی تو و اهل بیت و نسل تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من و من از تو هستم. بلکه این آیه در بارهی جفاکاران متکبر قریش نازل شده است. تو از این پس مرا پدر» خطاب کن؛ زیرا این کلمه نزد من محبوبتر است و خدا را بیشتر خوشنود مینماید».[2]
آری! تکریم رسول خدا (ص) و حفظ حرمت ایشان، درسی است که از حضرت فاطمه (س) باید آموخت.
[1] سوره نور، آیه 63
[2] مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج3، ص320؛ ابن شهر آشوب، 4جلد، نشر علامه - قم، چاپ: اول، 1379 ق (روایت از امام صادق علیه السلام)
برای اینکه نسبت به چگونگی رفتار حضرت فاطمه سلاماللهعلیها با امیرالمؤمنین علیهالسلام و میزان اطاعتپذیری او از آن حضرت آگاهی بیابیم کافی است به روایتی از امام بقر علیهالسلام توجه کنیم.
در این روایت آمده است که: در جریان طعام دادن اهل بیت علیهمالسلام به مسکین و یتیم و اسیر که در ذیل آیه 7 و 8 سورهی انسان ذکرشده است، هنگامی که مسکینی بر در خانهی اهل بیت آمد و از ایشان طلب طعام کرد، حضرت علی علیهالسلام از فاطمه سلاماللهعلیها خواست تا از آنچه در منزل دارند به مسکین انفاق کند.
پاسخی که حضرت فاطمه سلاماللهعلیها به امیرالمؤمنین علیهالسلام دادند بسیار جالب و قابل تأمل است. آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین عرضه داشتند:
أَمْرُکَ سَمْعٌ یَا ابْنَ عَمِ وَ طَاعَة»[1] (اى پسر عمو! فرمان تو شنیدنى و مورد اطاعت است).
امیرالمؤمنین علیهالسلام هم امام حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بود و هم همسر ایشان و فاطمه سلاماللهعلیها اگرچه دختر دردانهی رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله بود ولی خود را مطیع امام و همسرش میدانست و این درس بزگی است از ولایتمداری آن حضرت و اطاعت پذیری ایشان از همسر.
درسی از صفحه شصت و هفتم قرآن کریم
یکی از صفات پسندیدۀ مؤمن، سرعت گرفتن و جلو افتادن در کارهای خیر و شتاب به سوی چیزهایی است که باعث آمرزش الهی میشود.
خداوند در قرآن کریم انسانها را بهسرعت گرفتن در کارهای خیر دعوت میکند و میفرماید:
وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»[1]
بشتابید بهسوی مغفرت پروردگار خود و بهسوی بهشتى که پهناى آنهمه آسمانها و زمین را فراگرفته و مهیا براى پرهیزکاران است.
سرعت گرفتن در کارهای خیر» به معنی مبادرت و اقدام به کارهای خیر در نخستین اوقاتی که انجام عمل ممکن است.[2]
سرعت گرفتن و شتاب نمودن در کارهای خیر به معنی عجله کردن نیست؛ زیرا عجله کردن به معنی شتاب نسنجیده در کارها است.
مفسر بزرگ مرحوم طبرسی در تفسیر مجمعالبیان دربارۀ فرق بین سرعت و عجله مینویسد:
فرق بین سرعت و عجله این است که سرعت سبقت و پیشى جستن است در کارى که جایز و پسندیده و محمود باشد و ضد سرعت، کندى (ابطاء) است که مذموم و زشت است؛ ولى عجله به معنی پیشى جستن در جائی است که پیشى گرفتن سزاوار نیست و مذموم میباشد و ضد عجله تأنى و اناة است که خوب و محمود میباشد».[3]
در قسمتی از زیارتنامۀ حضرت فاطمةالمعصومة سلامالله علیها به محضر آن بانوی بزرگوار چنین عرضه میداریم:
یَا فاطمه اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ.»1
ای فاطمه! مرا در بهشت (یا برای رفتن به بهشت) شفاعت بفرما؛ چراکه همانا تو در نزد خداوند دارای شأن و منزلت بلندی هستی.
دربارۀ فقرۀ یَا فاطمه اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ»، میتوان دو تفسیر نمود:
تفسیر اول: "فی " را به معنی تعلیل بگیریم.2 در این صورت معنی عبارت چنین میشود: ای فاطمه س! مرا برای رفتن به بهشت، شفاعت بنما»
طبق این معنی از محضر این بانوی باکرامت درخواست میکنیم که در روز قیامت ما را برای رفتن به بهشت شفاعت نماید.
این معنی مضمون روایتی از امام صادق علیهالسلام است که فرمودند:
. تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فاطمه بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ».3
در قم زنى از فرزندانم بنام فاطمه از دنیا خواهد رفت و به شفاعت او همه شیعههایم به بهشت خواهند رفت.
تفسیر دوم: "فی " را به معنی ظرفِ مکان بگیریم.4 در این صورت معنی عبارت چنین میشود: ای فاطمه س! در بهشت مرا شفاعت بنما»
بر اساس این معنی از این فقرۀ زیارتنامه استفاده میشود که شفاعت آن حضرت حتی در بهشت هم شامل بعضی از مؤمنین خواهد شد؛ زیرا بهشت دارای مقامات و درجاتی است. لذا از آن حضرت درخواست میکنیم که ما را برای رفتن به مقامات عالیۀ بهشت شفاعت نماید.
پینوشت:
2. مغنی اللبیب، باب اول، معانی "فی "
3. بحار الأنوار (ط - بیروت)؛ ج57؛ ص 228
4. مغنی اللبیب، باب اول، معانی "فی "
خداوند در قرآن کریم میفرماید:وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً»
بر اساس ظاهر سیاق آیات، مراد از کَلِمَةُ رَبِّکَ» کلمه دعوت اسلامى است با آنچه لازم آن میباشد از قبیل نبوت محمد (صلّی الله علیه و آله) و نزول قرآن که عموم کتابهای آسمانی و معارف الهى و کلیات شرایع دینى مشتمل است.
مراد از تمامیت کلمه» نیز رسیدن شرایع آسمانى از مراحل نقص و ناتمامى به مرحله کمال است و مصداقش همین دین محمدى است.
تمامیت این کلمه الهى از جهت صدق» این است که آنچنانکه گفته شده تحقق پذیرد و تمامیت آن از جهت عدل» این است که مواد و اجزاى آن یکنواخت باشد بدون اینکه به تضاد و تناقض مشتمل شود و هر چیز را آنطور که شأنش مىباشد بسنجد، بدون حیفومیل.
منبع: المیزان فی تفسیر القرآن، ج7، ص 328 و 329؛ مرحوم علامه طباطبایی
درباره این سایت